اصول و جلوه‌هاي زيبايي شناسي در قرآن کريم (قسمت هشتم )

پدیدآورسیدابوالقاسم حسینی (ژرفا)

نشریهپیام زن

شماره نشریه220

تاریخ انتشار1390/02/21

منبع مقاله

share 1016 بازدید
اصول و جلوه‌هاي زيبايي شناسي در قرآن کريم (قسمت هشتم )

سید ابوالقاسم حسینی (ژرفا)

1.خانواده

اسلام خانواده را قلب امّت خواسته است؛ يعني عضوي اصلي که هرگاه درست و بسامان باشد، ديگر اعضا نيز بسامانند و اگر ناسالم و نابسامان گردد، همه­ی جامعه به تباهي و بيماري کشيده مي‏شود. خردمندان ترديد ندارند که خانواده مهم‌ترين سازه­ی اجتماعي است. جوامعي که در چند دهه­ی اخير خواسته يا ناخواسته نظام خانواده را به ضعف کشيده‌اند، اکنون زيان‌هاي اجتماعي جبران‌ناپذيري را تحمل مي‌کنند. اگر خانواده استوار و مستحکم و بسامان باشد، مجموعه­ی جامعه بنيان و استواري و برقراري مي‌يابد و تمدن بشري رو به کمال مي‌نهد.
قرآن کريم در بيان رابطه­ی انسان با خانواده، به دو اصل اساسي توجه مي‌دهد:
ـ نظام خانواده در ذات خويش، نظامي جميل است؛ زيرا ريشه در الفت و مهر دو همسر و آن­گاه، انس آن دو با فرزندانشان دارد که خود، از زيباترين مظاهر جهان خلقت به شمار مي‏رود.
ـ ارتباط ميان اعضاي هر خانواده نيز بر مبناي همين حس زيبايي شناسي صورت مي‌پذيرد؛ يعني با گرايش فطري انسان به عشق است که اساس همسرخواهي و عشق‌ورزي به خانواده شکل مي‌گيرد و در سايه­ی همين مهر و علاقه، ميان اين اعضا ارتباط عاطفي برقرار مي‌گردد. به همين دليل است که خداوند در زمره­ی ويژگي‌هاي جمالي رسولانش از اين ويژگي ياد مي‏کند که داراي زن و فرزند بودند؛ و اين از بهترين مصداق‌هاي شخصيت‌پردازي قرآني است که بس هنرمندانه صورت مي‌پذيرد تا جنبه‌اي از شخصيت را بپروراند:
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلاً مِّن قَبْلِكَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجاً وَذُرِّيَّةً.[1]
به تحقيق پيش از تو پيامبراني فرستاده‏ايم و برايشان همسران و فرزندان قرار داده‏ايم.
اين پرداخت شخصيت با همين ويژگي در جايي ديگر نيز نمود دارد. خداوند در ستايش از صالحان و نيکان از اين ويژگي ايشان ياد مي‏کند که هنگام تضرع نزد پروردگار، يکي از آرزوهايشان داشتن همسران و فرزنداني است که مايه­ی آرامش و خنکاي جانشان باشد:
وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَاماً[2]
و آنان كه مي‏گويند: اي پروردگار ما، از همسران و فرزندانمان دل­هاي ما را شاد دار و ما را پيشواي پرهيزگاران گردان.
با اين بيان ظريف و هنرمندانه، هم ويژگي صالحان معرّفي مي‏شود و هم قدر و جايگاه همسران و هم وصف همسران نيکو. هم صالحان در بهترين لحظه‌هاي دعا و سوز و تضرع، از خداوند مي‌خواهند که تنها نمانند؛ و اين يعني همسرداري از صفات صالحان است و طي مراحل کمال و سلوک بدون همسري که يار و ياور سالک باشد، ممکن نيست. هم قدر و ارزش گوهرين همسران خوب را بيان مي‌دارد که چندان محبوب و خواستني‌اند که صالحان در چنين هنگامه‌اي از خداوند خواستار اين نعمت هستند و خدا نيز بندگانش را براي چنين دعا و آرزويي مي‌ستايد و اين خواسته را برجسته مي‌نماياند. هم نشان مي‏دهد که همسران نيکو آنانند که مايه­ی امن و آسايش و خنکاي جان و انديشه­ی شوهرانشان باشند. آوردن سه سرخط مهم و اساسي در يک جمله با چنين ظرافتي، تنها از بيان هنرمندانه و تصويري برمي‌آيد که از شاخص‌هاي تصويرگري قرآني است.
همين سمت و سو را با بيان صريح در آيه‌اي ديگر از قرآن کريم مي‌توان نگريست که ماهيت ازدواج و پيوند خانوادگي را مي‌نماياند:
وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ [3]
و از نشانه‏هاي قدرت اوست كه برايتان از جنس خودتان همسراني آفريد تا به ايشان آرامش يابيد، و ميان شما دوستي و مهرباني نهاد. در اين عبرت­هايي است براي مردمي كه تفكر مي‏كنند.
با اين تصوير، هم ماهيت اين پيوند معلوم مي‏شود و هم التزام اساسي هر انسان براي چگونه همسري کردن و پاس داشتن کياني که بايد قرارگاه مودت و رحمت باشد. نخست اين از آيات خدا شمرده مي‏شود؛ يعني نشانه‌اي است عظيم که مي‌توان با آن به خدا راه برد. سپس آفرينش همسر از خود انسان دانسته مي‏شود؛ يعني عشق و پيوند روحي ميان دو همسر در حقيقت بازگشت به طبيعت نخستين و اصل فطرت آدمي است و انسجام و وحدت و پيوند حقيقي ميان اين دو پيکر وجود دارد. با اين پيوند، دو همسر به خودِ خويش برمي‌گردند و اين است راز آن همدلي و انسي که ميان همسران حقيقي برقرار است. زمينه­ی جمال‌شناسانه در اين تصوير همين جا فراهم مي‏شود. وقتي زوج از نفس خود شمرده شده، اين امکان را پديدار مي‌سازد که انديشه و ذهن مخاطب در ادامه­ی تماشاي اين تابلو، به سويي رود که مسير اصلي است. در حقيقت، اين تصوير در خود کدگذاري شده تا بيننده راه به جاي ديگر نبرد و پيام آن را از درونه­ی خودش به درستي دريابد. به عبارت ديگر، اين بخش آغازين به ما نشان مي‏دهد که خداي تعالي آن هنگام که از خود ما برايمان همسر قرار داد، فطرت دوست داشتن او را در وجودمان نهاد و طبيعت بشري را با اين عشق و محبت سرشت. پس هرگونه ستيز با اين طبيعت، ستيز با فطرت و آفرينش پروردگار است؛ همان گونه که هرگونه عدول از مسيري که خود خداوند براي رسيدن به اين مطلوب قرار داده، نيز نازيبا و نابهنجار است و آدمي را به مقصود اين عشق پاک نمي‌رساند.[4] اگر اين تصاوير به همان زيبايي که در قرآن کريم بر تابلو آمده‌اند، ديده شوند و هر يک از اجزا در جاي خود تماشا گردد، بهره‌هاي انديشه‌اي و حسي حاصل مي‌شود؛ وگرنه، نه! در اين جا، بايد به اين کليد فهم که در آغاز آيه آمده، دقت کرد تا اين رمز و رازها را دريافت. همين اصل زيبايي‌شناسانه را بايد در ديگر موارد همگون دنبال نمود.
سپس اين تصوير به بلوغ خود نزديک مي‏شود: لتسکنوا إليها. به جرأت مي‌توان گفت که اين زيباترين تعبيري است که براي عشق مي‌توان به کار برد. قرآن کريم تنها به ما پيام نمي‌دهد؛ بلکه با اين تعبيرها و آفرينش‌هاي زيبا گوهر زيبايي شناسي را در ما برمي‌انگيزد تا هستي را چنان که هست، زيبا و ژرف و شگرف ببينيم و زواياي نابش را دريابيم. «سکون» احساس آرامشي دروني و عميق است که همه­ی وجود آدمي را دربرمي‌گيرد و دردهايش را فرومي‌نشاند و آلام بيرون و درونش را تسکين مي‌بخشد. هرگاه رنج‌ها و گرانباري‌ها آدمي را به اندوه و اضطراب افکنند، با اين دوا است که آرامش مي‌يابد و رخاء و اطمينان در وجودش دامن مي‌گسترد. همين است آن جلوه­ی زيبا شناختي که در اين تابلو نهاده شده تا از آن، به فلسفه­ی اين پيوند عاشقانه التفات يابيم.
آن­گاه، مي‌فرمايد: وجعلنا بينکم مودهْْ و رحمهْْ. در گامي ديگر به کمال اين تصوير نزديک مي‌شويم. مودّت در کنار سکون قرار مي‌گيرد. مودت، مهر و تأثير روحي برآمده از آن اطمينان و آرامش است. هرگاه دو انسان در کنار يکديگر به آرامش رسند، دادوستدي روحي و دروني و عميق ميانشان برقرار مي‏گردد که همين مودت است. مودت زمينه­ی ايثار و همراهي و اخلاص و انس را فراهم مي‏کند؛ امّا هم سکون و هم مودت بدون رحمت به کمال نمي‌رسند. بايد چاشني رحمت به اين دو افزوده گردد؛ هيچ حقي در اين ميانه پايمال نشود و هيچ رنج روحي به ديگري نرسد و هيچ شقاق و خودسري صورت نپذيرد تا آن دو به سرانجام رسند؛ و اين همان رحمت است. اطمينان و دوستي در کنار رحمت معنا مي‌يابند و از اين مثلث، رابطه‌اي پديدار مي‏شود که سرچشمه­ی خيرها و برکت‌ها است.
اين تصوير با بلوغ جمالي ويژه­ی خود، سزاوار است که ما را به تأمل و انديشه­ی ژرف فروبَرد و جانمان را در تسخير گيرد و از اين روي، فاصله‌گذاري آيه چنين است: إن في ذلک لآيات لقوم يتفکرون. اين خاتمه­ی منطقي بسي تماشايي است و هرکه آن گونه به اين تابلو بنگرد، نشانه‌هاي حضرت حق را به خوبي درمي‌يابد. طرفه آن که اين نشان‌ها پس از بياني جمالي، براي متفکران برشمرده شده است. اين هم پيامي است عظيم که پس از حس زيبايي شناسي، نوبت به تفکر مي‌رسد. ذوق و فکر اين جا با يکديگر تلاقي مي‌يابند. ديدن زيبايي پيشدرامد انديشيدن است. به ديگر سخن، تا زيبايي را درنيابيم و نگاه جمال‌شناسانه نداشته باشيم، حتي نمي‌توانيم خوب فکر کنيم. تفکر حقيقي تنها سر فروبردن در هزارتوي رساله‌هاي علمي نيست. براي خوب فکر کردن بايد ديدگاه جمالي داشت و زيبايي‌هاي عالم را دريافت.
بدين مناسبت، بد نيست که از فقر عظيم آموزش و پرورش رايج امروز ياد کنيم. همه آگاهند که بناي آموزش و پرورش سنتي ما بر پرورش حس جمالي بود. کودکان در سال‌هاي آغازين در مکتب‌خانه‌ها بوستان سعدي مي‌خواندند و گرچه به ظاهر هدف آن بود که پند و اندرز گيرند؛ امّا در باطن با جلوه‌هاي جمالي از همان کودکي خو مي‌گرفتند. کسي که از کودکي بوستان سعدي بخواند و آن نثر و شعر پخته و صيقل يافته را هر روز از دل و ديده بگذراند، ذهني باطراوت مي‌يابد و براي تربيت يافتن نيز بيشتر مهيا مي‏شود. چنين تربيتي گرچه به ظاهر سنتي و غيرعلمي وانمود شده، بسيار مؤثرتر از سازمان و نظام امروزين تربيت بود. امروز ما کودکان را از آغاز با آموزش الفبا و برخي مفاهيم، به دنياي تعليم و تربيت وارد مي‌کنيم و از پرورش جنبه‌هاي جمالي حس و انديشه و ذوق او غفلت مي‌ورزيم. ديگر زواياي حياتمان نيز به اندازه­ی کافي صعوبت وسختي و ثقل دارد. در نتيجه، رهامدهاي تربيت ديروز و امروز بسيار متفاوت است. اگر نظام تعليم و تربيت ما بر پايه­ی زيبايي و جمال استوار گردد، آن گاه در ساحت علم و انديشه نيز توفيق بيشتري خواهيم داشت.
به سخن بازگرديم که قرآن کريم براي تمرين تفکر و يافتن نشانه‌هاي خداوند در ساحت انديشه، از هنر آغاز مي‌کند و زيبايي را به رخ مي‌‌کشد و جان‌ها را از رهگذر زيبايي‌يابي به قلمرو فکر دعوت مي‌نمايد.
اصل گفتار درباره­ی ازدواج و پيوند جفت آدمي و ريشه‌هاي فطري جمالي آن بود. اکنون بايد اشاره کرد که اسلام در حين دعوت به ازدواج و تشويق به آن، از بهره‌هاي جمالي ظاهري نيز غفلت نکرده است. اين نيز از عظمت‌هاي جمالي قرآن کريم است که ميان دو جنبه­ی ظاهر و باطن جمال، تعادل برقرار مي‏کند. قرآن تصريح مي‌نمايد که دوست داشتن زنان، حتي مطلق زنان، از چيزهايي است که خداوند در فطرت بشر نهاده است:
زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ ... ذلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ. [5]
در چشم مردم آرايش يافته است، عشق به دوست داشتن زنان‏ ... همه اينها متاع زندگي اين‌جهاني هستند، و بازگشت‌گاه خوب نزد خدا است.[6]
همين بيان که دوست داشتن زنان، زينت شمرده شده و نيز اين زينت از بهره‌ها و مايه‌هاي سودمند حيات دنيا به حساب آمده، نشان مي‏دهد که چنين دوست داشتني، به ذات خويش، عنصري مطلوب و زمينه‌ساز کمال است. اين تصوير جمالي ارائه کننده­ی نگاهي زيبايي شناسانه درباب عشق زميني است و راه را بر بسياري از سخنان تنگ‌نظرانه درباره­ی عشق زميني و آسماني مي‌بندد. توضيح آن که درباره­ی عشق حقيقي و مجازي، يا به تعبيري: عشق آسماني و زميني، بسيار سخن گفته‌اند. معمولاً عشق مجازي را بد و در مرتبه­ی پايين و به عنوان مانع براي وصول به حقيقت شمرده‏اند؛ حال آن که در نگاه جمال‌شناسانه­ی قرآن کريم هرگز چنين نيست. آن چه زيبايي شمرده شده، نمي‌تواند مانع و حجاب باشد؛ بلکه به عکس، مايه­ی رشد است. البتّه تأکيد مي‌کنيم که اين رشد و کمال هنگامي حاصل مي‏شود که از اين بهره­ی زيبا به گونه­ی زيبا نيز استفاده شود. دوست داشتن زن که مقدمه­ی پيوند عاشقانه­ی منجر به ازدواج مي‌تواند باشد، در همان قلمروي که خداوند ستوده، مطلوب و وافي به مقصود است. اشاره به مطلوبيت زيبايي زنان در شماري از روايات ما نيز ناظر به همين جنبه است، بي آن که بخواهد زيبايي را در اين جنبه منحصر سازد.[7]

مايه‌هاي زيبايي پيوند خانواده

يک) نيکي و رحمت

آن گاه که پيوندي چنين جميل صورت مي‌پذيرد، بايد دوام و استواري آن نيز با زيبايي و نيکي و رحمت باشد. مهم‌تر از شکل‌گيري هر حرکت، ادامه­ی آن است. وقتي اصل ازدواج رهامد عشق و شوري است که خداوند در دل ذرات هستي نهاده و آن‌ها را زوج آفريده، اين عشق بايد هم تداوم يابد و هم بيشتر شود تا اين نهاد مبارک بپايد و نقش کليدي خود را ايفا نمايد. پس خداي سبحان فرموده است:
وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِن كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَن تَكْرَهُوا شَيْئاً وَيَجْعَلَ اللّهُ فِيهِ خَيْراً كَثِيراً [8]
و با آنان به نيكويي رفتار كنيد. و اگر شما را از زنان خوش نيامد، چه بسا چيزها كه شما را از آن خوش نمي‏آيد در حالي كه خدا خير كثيري در آن نهاده باشد.

دو) کفايت مالي

و امّا اصل دوم آن است که کفايت مالي خانواده در حدي باشد که نه به افراد آن سختي و دشواري رسد و نه زياده‌روي صورت گيرد. هنگامي که کفايت مالي براي سرپرست خانواده فراهم نباشد، همسر و فرزندان همواره چشم به دست ديگران دارند و خود را با آنان قياس مي‌کنند و همين سبب مي‏شود که زمينه‌هاي برخي انحراف‌ها و کژروي‌ها، حتي در ميان اعضاي خانواده­ی افراد نيک و صالح، پديد آيد. مقتضاي جمال و زيبايي آن است که هرگاه مرد داراي کفايت مالي است، به سراغ تشکيل خانواده رود تا اين نهاد زيبا جمال خود را حفظ کند. روشن است که مراد از کفايت، رفاه و تن‌آسايي نيست؛ زيرا بسياري از مردان در آغاز زندگي آن قدر توان مالي ندارند که همة نيازهاي خانواده­ی خود را برآورند. مقصود اين است که در آغاز تشکيل خانواده و در ادامه­ی اين راه خطير، بايد حد نصابي از معيشت فراهم باشد تا اعضاي خانواده دچار تنگناهايي نشوند که کيان اين پايگاه مهم را به خطر اندازد و جمال و رفعت عشقي را که به چنين پيوندي انجاميده، به حضيض و زشتيِ عقده‌هاي روحي و رواني کشاند.
تنگ گرفتن بر همسر و فرزندان، احساس حرمان را در آنان دامن مي‌زند و نفس ايشان را دچار حقارت و پستي مي‏کند و روح عزت و بزرگواري را در ايشان مي‌کشد. اين عقده تا آن جا دامن مي‌گسترد که گاه فرد مي‌خواهد از محيط و اجتماع خود نيز انتقام بگيرد تا آن حرمان را جبران کند. از اين رو است که خداوند فرموده است:
لِيُنفِقْ ذُو سَعَةٍ مِن سَعَتِهِ وَمَن قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ لاَ يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا مَا آتَاهَا سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْراً [9]
هر مالداري از مال خود نفقه دهد؛ و كسي كه تنگدست باشد، از هر چه خدا به او داده است نفقه دهد. خدا هيچ كسي را مگر به آن اندازه كه به او داده است مكلف نمي‏سازد، و زودا كه خدا پس از سختي آساني پيش آورد.
نيز رسول خداˆ فرمايد:
إن الله يحب أن يري أثر نعمته علي عبده.[10]
به‌راستي خداوند دوست مي‌دارد که ردّ پاي نعمت خويش را که به بنده‌اش بخشيده، در او ببيند.
اثر و رد پاي نعمت در زندگي چيست؟ آيا چيزي است جز فراهم آوردن اسباب وجاهت و جمال و بزرگواري؟ براي حفظ اين وجاهت بايد ميانه‌روي و اعتدال را همواره در نظر گرفت تا آن جمال و زيبايي خدشه نپذيرد. خطاي بزرگ آن است که براي پرهيز از افراط به تفريط گراييم و براي متهم نشدن به تفريط، به افراط روي آوريم. زيبايي با تعادل ممکن مي‌شود:
وَلاَ تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلاَ تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَّحْسُوراً [11]
نه دست خويش از روي خست به گردن ببند و نه به سخاوت يكباره بگشاي كه در هر دو حال ملامت‏زده و حسرت‏خورده بنشيني.
نيز خداوند در ستايش از بندگان صالح خويش فرمايد:
وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذلِكَ قَوَاماً [12]
و آنان كه چون هزينه مي‏كنند اسراف نمي‏كنند و خِسّت نمي‏ورزند، بلكه ميان اين دو، راه اعتدال را مي‏گيرند.

پی نوشت ها:

[1]. رعد، آیه­ی 38.
[2]. فرقان، آیه­ی 74.
[3]. روم، آیه­ی 21.
[4]. با این توضیح و بیان­های پیشین می­توان دریافت که همسر نگرفتن چند انسان صالح هم­چون حضرت عیسی(ع) کاملاً استثنا و برخلاف قاعده است و حکمت و مصلحتی خاص و فردی داشته و نباید آن را الگو دانست.
[5]. آل عمران، آیه­ی 14.
[6]. البته از چشمم دور نیست که بسیاری از مترجمان برداشتی دیگر از این آیه دارند و آن را در نکوهش دوست داشتن زنان می­دانند و این دوست داشتن را در برابر مهر الهی و بازگشت به سوی او قرار می­دهند. به برداشت این بنده ظاهر آیه نشان می­دهد که مراد همین است که از عشق زنان و ... می­توان به سوی خدا راه برد، اگر آدمی آن را مایه­ی راهیابی به آخرت سازد و از دنیا به عقبا پل زند.
[7]. به دو نمونه از این روایات اشاره می­کنیم:
اذا أوقع الله فی نفس أحدکم من امرأه فلینظر الیها فانه أحری أن یودی بینهما.
هر گاه خداوند مهر زنی را در دل یکی از شما اندازد، باید به وی نظر کند. این بهتر از آن است که ] نظر نکند و ندیده و نپسندیده با او پیوند یابد و سپس [ میانشان جدایی و هلاکت افتد.
[8]. نساء، آیه­ی 19.
[9]. طلاق، آیه­ی 7.
[10]. شوکانی، نیل الاوطار، ج9، ص119.
[11]. اسراء، آیه­ی 29.
[12]. فرقان، آیه­ی 67.

مقالات مشابه

عوامل رفتارى سازگارى همسران از ديدگاه قرآن كريم

نام نشریهمعرفت

نام نویسندهمحمود رجبی, حمید وحیدیان اردکان

عوامل تحکیم خانواده در فرهنگ اسلامی

نام نشریهمعارف قرآنی

نام نویسندهصالح حسن‌زاده

اهمیت و جایگاه عشق بین همسران در سبک زندگی اسلامی – قرآنی

نام نشریهمطالعات قرآن و حدیث

نام نویسندهمحمدهادی امین ناجی, حسین هوشنگی, محمدصادق جمشیدی‌راد, محبوبه موسایی‌پور

راهکارهای تحکیم خانواده در قرآن و حدیث

نام نشریهرسانه و خانواده

نام نویسندهحسین بستان (نجفی)

عوامل خوشبختی در خانواده از نظر قرآن و روایات

نام نشریهپیام زن

نام نویسندهاسماعیل اخلاقی